جمهوری اوستیای شمالی ـ آلانیا، ترکیبی از ملل مختلف است؛ بر اساس سرشماری سال 2002، اغلب مردم این جمهوری از نژاد اوستیایی هستند (63 درصد). بعد از اوستیاییها، بیشترین جمعیت به ترتیب به اقوام اسلاو (روسها، بلاروسها و اوکراینیها - 24 درصد)، وایناخها (اینگوشها و چچنیها- 3 درصد) و مردمان قفقاز جنوبی (ارمنی ها-4/2 درصد، گرجیها- 5/1 درصد و دیگران) اختصاص دارد. طی چند سال اخیر، این ارقام تغییراتی داشته است، اما وضعیت کلی به همان شکل باقی مانده است؛ به طور مثال: تعدادی از روسها و اوستیاییها این جمهوری را ترک کردهاند ولی در مقابل، تعداد آذربایجانیها و چچنیها افزایش یافته است. بدیهی است با وجود ملل گوناگون، ادیان و عقاید مذهبی مختلفی هم در جمهوری وجود دارد.
طبق گزارش وزارت دادگستری فدراسیون روسیه، در تاریخ 1 ژانویه 2001، در فضای اعتقادی روسیه، 20 هزار سازمان مختلف دینی مربوط به حدود 60 آیین، مذهب، مکتب دینی و فرقه وجود داشته است. همچنین آمار نشان میدهد که تا همان تاریخ، وزارت دادگستری جمهوری اوستیای شمالی- آلانیا، 62 سازمان دینی از مذاهب مختلف را به ثبت رسانده بوده است که از این تعداد، 15 سازمان ارتدوکس، 8 سازمان اسلامی، 10 سازمان شاهدان یَهُوَه (دستهای از مسیحیان که به حکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگر اعتقاد دارند)، 8 سازمان باپتیست (تعمیدیون)، 4 سازمان مسیحیت انجیلی (از شاخههای مذهب پروتستان)، 2 سازمان کاتولیک و ... بودهاند. طبق آمار سال 2003 تعداد سازمانهای مذهبی ثبت شده در جمهوری اوستیای شمالی-آلانیا به عدد 70 و بر اساس آمار سال 2006 به رقم 75 رسیده است. اکنون حدود 80 سازمان مذهبی در این جمهوری به ثبت رسیده است. به طور کلی در نتیجه پیدایش فرقههای جدید میان مسلمانان و پیروان مذهب پروتستان، فضای دینی در حال گسترش است. در عین حال، رشد تعداد سازمانهای دینی ثبت شده، بیش از آنکه بیانگر درجه مذهبی بودن اهالی باشد، گواه اصلاح شدن روابط میان دولت و سازمانهای دینی و به وجود آمدن دموکراسی در جامعه است.
وجود ادیان گوناگون در قفقاز شمالی، همواره امری عادی بوده است که تنوع نژادی در این سرزمین و روابط فرهنگی و سیاسی ساکنان آن با اقوام شرق و غرب علل اصلی این گوناگونی بهشمار میآیند. مرز دو جهان فرهنگی اسلام و مسیحیت از اینجا میگذرد و منافع ژئوپلیتیک دولت های قدرتمند آسیا و اروپا در این مکان در مقابل یکدیگر قرار میگیرند که این خود در وضعیت دینی منطقه انعکاس یافته است.
اگر در منطقه قفقاز شمالی، گوناگونی نژادها علت اصلی اختلافات دینی میان مردم است، در بخش مرکزی (اوستیای شمالی)، در میان یک قوم واحد (اوستیاییها) نیز، اختلافات دینی وجود دارد.
اوستیاییها پیروان ارتدوکس و اسلام هستند. البته در نژاد ایشان، اعتقادات ملی قدیمی که ریشه در بتپرستی دارد باقی مانده است؛ از جمله اعتقاد به خدایان باستان (خویتساتا)، قدیسین (دزوآرتا) و ارواح (دااوژیتا) که بخشی از باورهای ملی مردم را تشکیل میدهد. همچنین پیروان فرقههای ارتودوکس و فرقههای جدیدی از قبیل کریشناپرستی و بهاییت نیز کم نیستند. این چنین ترکیب ادیان مختلف در میان یک نژاد، در کنار ملیتهای دیگر با عقاید خودشان، موجب شده تا زندگی اوستیاییها و مردمان اقوام دیگر، یک زندگی اجتماعی مخصوص به خود باشد. اهالی اوستیا سنت همزیستی مسالمتآمیز را در میان خود (از هر نژاد و دینی) بنیان نهادهاند و به این ترتیب پس از حمله تیمور به این منطقه، دیگر نزاعی در زمینه دینی وجود نداشته است.
برای آنکه تصویر جامعی از جریانات رخ داده در میان نژاد اصلی جمهوری اوستیای شمالی-آلانیا یعنی اوستیاییها داشته باشیم لازم است به طور مداوم نظرات اهالی را درباره همه مسائل و وقایع مربوط به زندگی مشترکشان به ویژه عقاید دینی و حالات و روحیاتی مطالعه نمود که در ده سال اخیر نقش مهمی را در شکلگیری جهانبینی نسل معاصر ایفا میکند.
به سفارش وزارت امور ملیتهای جمهوری اوستیای شمالی-آلانیا، نگارندگان این مقاله، اواخر سال 2007 تا اوایل سال 2008 وضعیت دینی در جمهوری را بررسی کردند. در این راستا تعدادی پرسشنامه میان مردم توزیع و یکسری مصاحبه انجام شد. تحلیل نتایج به دست آمده در مقایسه با سالهای دیگر ارائه گردید زیرا این بررسی، تحقیقی پایشی درباره وضعیت دینی جمهوری پس از سال 1998 بوده است.
در مجموع از 465 نفر پرسش به عمل آمد که از این تعداد، 38 درصد مرد و 62 درصد زن بودند. این ارقام با نسبت جمعیت زن و مرد بزرگسال در جمهوری اوستیای شمالی-آلانیا مطابقت دارد. ملیت، شاخص دیگری است که از دومین درجه اهمیت برای اهداف تحقیقاتی ما برخوردار است. در این نظرسنجی، اکثریت قریب به اتفاق، اوستیایی بودند (81 درصد).
در جامعه شناسی، به طور معمول سه مشخصه اصلی برای دینداری در نظر گرفته میشود: اعتقاد به خدا، خودشناسی دینی و رفتار دینی ثابت (عبادت، انجام اعمال دینی و شرکت در مراسم مذهبی). ما افراد را به چهار دسته تقسیم کردیم: خداپرستان، کسانی که بین اعتقاد و بی اعتقادی مردد هستند، بیدینها و ملحدان (کافران). این شاخصها در روند تجزیه دادهها ملاک قرار گرفتند.
در نتیجه تحقیق معلوم شد که 67 درصد افراد خود را مومن می دانند و این میزان کمی بیشتر (پنج درصد) از آمار سال 2002 می باشد. طبیعتاً علت این است که هر چه از دوران سوسیالیستی دورتر میشویم، عامه مردم از توهم نداشتن امنیت اجتماعی فاصله میگیرند.
اما امروز 86 درصد اهالی جمهوری خود را مومن میدانند که 6/18 درصد آنها بین اعتقاد و بیاعتقادی مردد هستند. بر اساس تحقیق انجام شده، 2/5 درصد افراد، خود را بیدین و 1/2 درصد هم ملحد (کافر) میدانند.
پاسخ ها دقیقاً تمایلات کلی مردم را در فضای پُستسوسیالیستی جمهوری انعکاس میدهد. همانطور که در نمودار شماره 1 مشخص است، هر سال تعداد افرادی که میان اعتقاد و بی اعتقادی مردد هستند کاهش مییابد؛ از 8/22 درصد در سال 2000 تا 6/18 درصد در سال 2007 تعداد جمعیت ملحد جمهوری تقریباً ثابت مانده است و در بازه 4-5 درصد نوسان دارد؛ فقط در سال 2008 سهم ایشان به 2 درصد کاهش یافت. در این میان سهم بی دینها نیز تقریباً ثابت است (5-6 درصد). لازم به توضیح است که بیدینها و ملحدان دو گروه مختلف از مردم هستند؛ زیرا ملحدان به شدت از دیدگاههای ملحدانه خود دفاع میکنند در حالی که بیدینها موضع خاصی را نسبت به دین اتخاذ نمیکنند.
طی انجام تحقیق ما به مسئله جالبی رسیدیم؛ این که مواضع مختلف اعتقادی مانع از آن نمیشود که کسی به طور فعال اعمال دینی و مراسم مذهبی خود را انجام دهد. اینجا این گونه اعمال بیشتر ملی تلقی میشود تا دینی. اکنون این سوال پیش می آید که امروز، اوستیاییها و اقوام دیگر در جمهوری اوستیای شمالی-آلانیا، پیرو چه دینی هستند. پاسخ این سوال در نمودار شماره 2 آمده است.
نمودار شماره 2 مربوط به خودشناسی دینی اوستیاییهایی میشود که به سوال ما پاسخ دادهاند. همان طور که در نمودار مشخص است، اکثر افراد مورد تحقیق، خود را ارتدوکس میدانند اگر چه تحلیل سال به سال به طور متوسط کاهش این آمار را نشان میدهد؛ از اکثریت قریب به اتفاق (70 درصد) در سال 1998 به دو پنجم در سال 2002 و رشد کمی هم در سال 2007. برای اولین بار بعد از سال 2004 تحقیق میدانی در شهر بِسلان انجام گرفت که اکثر مردم دین خود را مسیحیت اعلام کردند و در مقابل، مسلمانان در اقلیت بودند.
سهم بتپرستان تقریباً ثابت است اگر چه تعداد ایشان در سال 2002 به اوج خود رسید (30 درصد)، اما در چند سال اخیر به میزان متوسط سالانه خود نزدیک شده است (20 درصد). همچنین تعداد کسانی که خود را مسلمان میدانند نیز ثابت است (8-10 درصد). در این تحقیق اینگوشهایی که به طور محدود در برخی نقاط مسکونی جمهوری زندگی میکنند در نظر گرفته نشدهاند.
تصویر زندگی معنوی اوستیاییها در قرون 20 و 21 بسیار جالب است. در اینجا به تحلیل پدیده "اعتقاد دوگانه" در زندگی امروز جامعه اوستیا میپردازیم. اعتقاد دوگانه یعنی از یک سو ایمان به خدای واحد و از سوی دیگر ایمان به خدایان و قدیسین (دزوارها) متعدد که از تاریخ باستان اوستیا میآید. ما این پدیده را بتپرستی مسیحی و بتپرستی اسلامی نامیدهایم.
با در نظر گرفتن موارد فوق، ما این سوال را مطرح کردیم که "بالاخره چه دینی را ترجیح می دهید؟" پاسخ ها در نمودار شماره 3 (خودشناسی دینی) آورده شده است.
نتیجه این است که تعداد بتپرستان به طور مداوم افزایش مییابد؛ به این معنی که سال به سال در اعتقادات ملی مردم، ایمان به قدیسین (دزوارها) ملی تقویت میشود. همان طور که در نمودار مشاهده میشود، تعداد زیادی از پاسخ دهندگان خود را بتپرست مسیحی میدانند (به طور متوسط از 22 تا 34 درصد در تحقیقات سالهای مختلف). میتوان گفت اسلام نسبت به ارتدوکس، قوانین سختتری برای پیروان خود دارد؛ به همین دلیل تعداد کسانی که خود را بتپرست مسلمان معرفی میکنند به مراتب کمتر است. این در حالی است که تعداد مسلمانان جمهوری نیز کمتر از دیگران است؛ البته تعداد ایشان در حال افزایش است که به عقیده ما این امر با یادگیری مبانی اسلام ارتباط دارد. از سوی دیگر پیشرفت مسیحیت در قفقاز ساده نبوده است؛ پس کلیسای ارتودوکس بسیاری از قهرمانان حماسه نَرت اوستیا (نام رزمنامه میهنی مردم اوستیا) -خدایان- را به صورت قدیسین معرفی میکند. در تحقیق سال 1999 از پاسخ دهندگان این سوال پرسیده شد که "نظر شما نسبت به این عقیده که فقط یک دین برای مردمان اوستیا مناسب است چیست؟" 1/37 درصد پاسخ دادند که ممکن است آن دین، بتپرستی باشد. در میان پاسخ دهندگان، مردان بیشتر از زنان چنین نظری داشتند (5/42 درصد)؛ آنها بت پرستی را دین ملی می دانند. به نظر میرسد از آن زمان تا کنون این نظریه تغییر نکرده است؛ حتی برعکس، تعداد موافقان آن نیز افزایش یافته است تا جایی که اخیراً دو تقاضا برای ثبت جامعه بتپرست نوین به وزارت دادگستری عرضه شده است.
و این شرح مختصری بود از وضعیت کنونی مذهب در اوستیای شمالی.
نویسندگان:
میخاییل رُشین، متولد سال 1952 میلادی، دکترای تاریخ، عضو ارشد علمی انستیتو شرق شناسی آکادمی علوم روسیه
تیمور دزِرانُف، دکترای فلسفه، عضو ارشد علمی انستیتو مطالعات علوم انسانی و اجتماعی اوستیای شمالی"
اُلگا آلِینیکاوا، استادیار انستیتو معدن- متالورژی قفقاز شمالی
(ترجمه شده به سفارش بنیاد مطالعات اسلامی در روسیه)